تصویر یک فراموش‌شده‌ی در جزیره‌ مانده را، با ریش‌های دراز و دست‌وپاهای لاغر در آینه‌ می‌بینم. از آن‌ها که تام هنکس بود و با چیزی (که دقیق یادم نیست چه بود؛ شاید یک نارگیل یا توپ تنیس) دوستی خیالی برای خودش درست کرده‌بود. از آ‌ن‌ها که رابینسون کروزوئه بود؛ هرچند شک دارم بدانم رابینسون کروزوئه اصلا که بود. از آن‌ها که هواپیمایشان خیلی وقت است سقوط کرده و مرده‌اند و فکر می‌کنند در جزیره‌ای گیر افتاده‌اند.

بعد . بعد، همین آدم فراموش‌شده، در مبارزه با یک سونامی، دست‌وپا می‌زند تا زنده‌ بماند. تمام سعیش را می‌کند و هر بار که سرش از آب بیرون می‌آید، با تمام وجود نفس می‌گیرد تا وقتی به عمق می‌رود، اکسیژنی برای سوزاندن داشته‌باشد. با تمام وجود. 

طوفان که تمام شد و روی شن‌های داغ بیدار می‌شود، خورشید را می‌بیند. از ته دل خوشحال است. شاید هیچ‌کس جز او نمی‌توانسته این طوفان را دوام بیاورد. از خوشحالی داد می‌زند و می‌خندد. در همین حال به پشت سر نگاهی می‌اندازد و می‌بیند هرآنچه در این سال‌ها در جزیره ساخته‌بود، آن کلبه‌ای که با هزار جان‌کندن با چنگ و دندان از پوست نخل‌ها ساخته‌بود، آن دوست خیالی نارگیلی‌اش، آن درختی که روزهای ماندنش را رویش خط می‌زد، آن سنگ دنجی که جای نشستن و تماشای غروب و گرم‌شدن اشک‌هایش بود، همه را آب برده. کسی که چیزی نداشته همه چیزش را از دست داده . چه حالی می‌شود؟

دروغ‌هایش را می‌بیند . دروغ‌هایی که این همه مدت به خودش گفته‌بود. می‌بیند در این چندین سال حبسِ انفرادی‌ای که او داشته دور خودش می‌گشته، دنیا داشت برایِ غیرِ او می‌گشت و حالا، دوباره آمده و به او ضربه زده و باز، خواهد گشت.

همه‌ی این‌ سال‌ها در یک لحظه از جلوی چشمانش می‌گذرند . داشت می‌خندید، داشت به خوش‌شانسی و برنده بودنش می‌خندید و حالا با تمام وجود گریه می‌کند. ضجه می‌کند . زار می‌زند . داد می‌زند .

در این یک سالی که گذشت، کم نبوده هدف‌هایی که به آن‌ها رسیده‌ام، ولی چند شب پیش داشتم با خودم فکر می‌کردم چقدر درجا زده‌ام. 

این کاری است که موسیقی با روح من می‌کند . با صدا»، به دَرد»هایم کلمه» می‌بخشد. بیست‌ودو» با تمام خوشی‌هایش، برایم تلخ بوده . شاید هم افراط می‌کنم و حالِ چند ساعت»ی از این روز‌‌هایم را به یک سال» تعمیم می‌دهم. انسان همین است دیگر، نه؟ پر از فراموشی.

دانلود

پ.ن: Broken فقط یک چیز کم دارد؛ چند ثانیه ویولنسل دلخراش در انتها . که تا آخر قطعه منتظرش می‌مانم ولی خبری از آن نمی‌شود.
به یاد همه‌ی انتظارهایی که داشتم، خصوصا آن‌هایی که از خودم داشتم، ولی برآورده نشدند.

مشخصات

آخرین جستجو ها